English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4302 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indent U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
asking and ordering U درخواست و سفارش
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
enjoin U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
order U سفارش دادن تنظیم کردن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
implores U درخواست کردن از
demand U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
entreated U درخواست کردن
solicits U درخواست کردن
entreating U درخواست کردن
applies U درخواست کردن
apply U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
implored U درخواست کردن از
imploring U درخواست کردن از
pray U درخواست کردن
implore U درخواست کردن از
to make an application [to apply] U درخواست کردن
supplicate U درخواست کردن
solicit U درخواست کردن
speak for <idiom> U درخواست کردن
soliciting U درخواست کردن
applying U درخواست کردن
entreat U درخواست کردن
demands U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
praying U درخواست کردن
demanded U درخواست کردن
prayed U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
plead U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
requisition U درخواست رسمی کردن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
requisitioned U درخواست رسمی کردن
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
requisitioning U درخواست رسمی کردن
requisitions U درخواست رسمی کردن
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
bone U خواستن درخواست کردن
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
call for fire U درخواست اتش کردن
boned U خواستن درخواست کردن
bones U خواستن درخواست کردن
boning U خواستن درخواست کردن
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
to reject [refuse] an application U درخواست نامه ای را رد کردن
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
to ask somebody for [about] something U از کسی چیزی درخواست کردن
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
call for ..... under the credit U درخواست کردن ..... تحت اعتبار
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
to call somebody to [for] something U از کسی برای چیزی درخواست کردن
to ask specifically about something U چیزی را به طور خاص درخواست کردن
apply U درخواست کردن شامل حال بودن
applies U درخواست کردن شامل حال بودن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
applying U درخواست کردن شامل حال بودن
subsequent filing [application, documents] U ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
lean on <idiom> U اجبارشخص درقبول کردن درخواست باتحت فشارگذاشتن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
apply U صدق کردن درخواست کردن
petitions U دادخواهی کردن درخواست کردن
beg U استدعا کردن درخواست کردن
applies U صدق کردن درخواست کردن
petition U دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioned U دادخواهی کردن درخواست کردن
petitioning U دادخواهی کردن درخواست کردن
applying U صدق کردن درخواست کردن
cry off U تقاضا کردن درخواست کردن
request U تقاضا کردن درخواست کردن
begged U استدعا کردن درخواست کردن
requests U تقاضا کردن درخواست کردن
begs U استدعا کردن درخواست کردن
requested U تقاضا کردن درخواست کردن
requesting U تقاضا کردن درخواست کردن
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
indenting U سفارش
reference U سفارش
enjoinment U سفارش
indent U سفارش
order U سفارش
indents U سفارش
indent U سفارش دادن
blanket order U سفارش کلی
commendation U سفارش تقدیر
modification order U سفارش اصلاحی
letter of recommendation U سفارش نامه
indents U سفارش دادن
back order U سفارش معوق
indenting U سفارش دادن
trial order U سفارش ازمایشی
ordering U سفارش دهی
call the shots <idiom> U سفارش دادن
purchase order U سفارش خرید
acknowledgement of order تایید سفارش
place an order U سفارش دادن
factory order U سفارش ساخت
conditional order U سفارش مشروط
order for goods U سفارش کالا
send away for U سفارش دادن
processing of the order U انجام سفارش
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
engaged U سفارش شده
order format U قالب سفارش
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
order U دستور سفارش
order U سفارش دادن
outwork U سفارش به بیرون
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
order U دستور دادن سفارش
indents U سفارش رسیده از خارج
dispatch order U سفارش حمل سریع
lead time U زمان انجام سفارش
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
indent U سفارش رسیده از خارج
to book something U چیزی را سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
custom made U سفارش داده شده
indenting U سفارش رسیده از خارج
custom-made U سفارش داده شده
engage U از پیش سفارش دادن
outwork U سفارش به خارج از شرکت
reorder point U نقطه سفارش مجدد
ordered U سفارش داده شده
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
engages U از پیش سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
re order U سفارش دوم باره
open indent U سفارش خرید باز
order processing time U زمان انجام سفارش
order processing time U مدت انجام سفارش
order time U زمان سفارش کالا
order U سفارش دادن کالا یا جنس
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
fire message U پیام اتش درخواست اتش کردن
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
on request of which [at his request] U به درخواست او
claims U درخواست
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com